تکرار مکررات ۲

ساخت وبلاگ
از سالندار بابت آوردن قهوه‌ام تشکر کردم.طبق عادت یکم آب خوردم و کاپ قهوه رو نزدیک آوردم تا چشمامو ببندم و چندثانیه ای از عطر قهوه مست بشم.بیراه نیست اگه بگم عطر قهوه رو بیشتر از طعمش دوس دارم.مثل همیشه،دردآور و دلچسب! یه نخ سیگار روشن کردم.همیشه برام سواله که چرا تنها کافه رفتن انقدر واسه عامه مردم عجیبه،یجوری نگات میکنن انگار جزام داری.همیشه هم مجبورم یا خودمو به کاری مشغول کنم یا سرمو بندازم پایین تا شاید،شاید بتونم یکم به خلوت برسم و راجع به از دست رفته ترشحات یک ساج بیمار!...
ما را در سایت ترشحات یک ساج بیمار! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : skaitbaz5376 بازدید : 61 تاريخ : سه شنبه 29 آذر 1401 ساعت: 14:23